سیاست مرغی!
در سال ۱۳۵۷، نخستین و یکی از مهم ترین سیاستهای رهبران اسلامی، این بود که مردم را گرسنه و محتاج به حتی نیازهای ساده و اولیه از جمله مواد غذایی نگاه دارند! سپس همان مایحتاج مردم که حق آن ها بود را به سختی، با دفترچه بسیج و کوپن و ایجاد صفهای طولانی، در اختیارشان می گذاشتند. در واقع این راهکار، روش موثری بود تا قبل از هرچیز مردم را سرگرم و گرفتار روزمره گی کنند تا به سادگی بتوانند ذهن آن ها را در مورد مسائل مختلف کنترل کنند و بعد از آن با دادن بخش کوچکی از حق مردم، وانمود می کردند که با آن ها هستند و به این ترتیب خود را در کنار مردم جا می کردند.
اما امروز، در سال ۱۳۹۱ بار دیگر دولت و حکومت اسلامی برگی از تاریخ را تکرار میکند!
با وجود منابع سرشار و ثروتهای ملی فراوان، این رژیمِ پرمدعا در کنار تمام فشارها چنان از نظر اقتصادی مردم را زیر فشار قرار داده است که خوردن گوشت و مرغ به یک رویا و زندگی تجملی مبدل گردیده است!
به نظر نمی رسد پرورش و تولید مرغ، سخت تر از فعالیتهای هستهٔای و ساخت بمب اتم باشد!
به ویژه با وجود این همه نیروهای مخلص بسیجی و هوادار اسلام و مسلمین که می توانند آستین همت بالازده و برای مردمی که همیشه دم از حمایت از آنان را زده اند، به جای نشستن پای صفحات فیس بوک برای جاسوسی، شایعه پراکنی برای چند روز پایداری بیشتر حکومت، به پرورش مرغ و دام بپردازند! در ضمن نباید هم پیالگی روشن بعضی از کشورها نظیر چین و روسیه را نادیده گرفت. حتما آن ها می توانند مرغ و تخم مرغ اتمی تولید کنند.
نکته قابل توجه دیگر اینکه، کمبود مرغ در ایران هیچ ربطی به تحریم های اقتصادی ندارد.
حقیقت این است که وقتی دغدغه اعضای یک جامعه، غمِ نان باشد، آنگاه می توان مردم را با نشان دادن تکه نانی به این سوی و آن سو هدایت کرد.
در چنین شرایطی افراد آن جامعه حتی اگر بخواهند هم، دیگر رمقی برای نبرد و بیرون آمدن از این وضع را نخواهند داشت. بنابراین تنها راه رهایی از همه این فشارها، تحقق آزادی، رفاه و امنیت در کشور، به طور مسلم، آگاهیست و این آگاهی سرانجام باعث فروپاشی حکومت مستبدان اسلامی می شود.
آزادی میهنم آرزوست...
کاسپین ماکان
تیرماه ۱۳۹۱