جستجوی این وبلاگ

‏نمایش پست‌ها با برچسب فریب سبز. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب فریب سبز. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه

بغض جان کاهی گلوی وطن دوستان را دریده!

هزاران زخم بی‌ علاج بر پشت خسته خاک نشسته... 
بغض جان کاهی گلوی وطن دوستان را دریده... 
اما در عجبم که به صرف زوزهٔ گرگی یا رنگ دغل بازی، عده‌ای شادی کنان، پای بر آن می‌‌کوبند...!

۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه

از مردم دلیر مصر بخواهیم به ایران بیایند و حکومت اسلامی را هم پائین بکشند!


مردم مصر، حدود یک سال بعد از اینکه متوجه اشتباه خود شدند، رایشان را با شهامت پس گرفتند... ولی‌ خیلی‌ مضحک و دردناک هست که مردم ایران پس از گذشت ۳۵ سال دوباره رایشان را به کسانی‌ دادند که بانیان اصلی‌ تمام جنایات ها، غارت‌ها و خلاصه ویرانی ایران بوده و هستند...!

در نتیجه بهتر است تا از مردم دلیر مصر بخواهیم به ایران بیایند و حکومت اسلامی را هم پائین بکشند...!

کاسپین ماکان
 برای بزرگنمایی تصویر، روی آن کلیک کنید

۱۳۹۲ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

گورستان جنوب تهران(بهشت زهرا)، قطعه ۲۵۷

بدون تردید آن هایی که باید به خاطر سال ها جنایت و خیانت به ایران و مردم، مجازات شوند، افرادی مانند؛ "روحانی" و تمام سرکرده‌های حکومت اسلامی اند، نه ده‌ها هزار نفری که به خاطر آزادی جویی و ابراز عقیده، امروز زیر خاک استخوان‌هایشان پوسیده، یا در زندان‌ها یا آواره غربت هستند و یا زیر فشارهای گوناگون ‌خم شده اند...! آن وقت عده زیادی نه تنها اعتراض نمی کنند، بلکه با رأی سبز و بنفشِ خود، ولایت فقیه و عامل نگون بختی‌ها را تائید و نماینده او را ستایش می کنند...!
کاسپین ماکان

قطعه ۲۵۷ - ۳۱ خرداد ۱۳۸۸

۱۳۹۲ خرداد ۲۵, شنبه

طرح جدید پرچم ملایان


"طرح جدید پرچم ملایان"

فریب سبز و بنفش حکومت ضّد انسانی‌ و مشارکت جمعیّتی خائن یا بی‌ خرد، بار دیگر، ادامه ویرانی ایران را تضمین کرد!


هنوز دیر نیست، رأی خود را پس بگیرید!

 ((( هنوز دیر نیست، رأی خود را پس بگیرید! )))
اگر درک می‌کنید با روی کار آمدن یک مهره دست آموز جدید، هیچ گونه تغییری در شرایط وخیم مردم و روبه زوال میهن، پدید نخواهد آمد، چرا که ریشه آنها، تمامیت حکومت اسلامیست.

مطمئن باشید که هنوز دیر نیست! کافیست که سبز و بنفش را رها کنید، با خیزشی نوین رأی خود را پس بگیرید و [ ایران را نجات دهید ].

کاسپین ماکان

۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

نما آهنگ "بوی بهار"

 نما آهنگ "بوی بهار" اثر کاسپین ماکان
***
شعر
صدا
تصاویر تاریخ و طبیعت
صدابرداری و تنظیم
تهیه و تدوین
توسط کاسپین ماکان

به مناسبت فرا رسیدن بهار و آغاز سال ۱۳۹۲ و به منظور تحریم انتخابات

۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه

بهار ما

بوی بهار و آواز پرندگان را به خاطر نمی آورم...
سال هاست که سبزه، در سفره هفت سین ما،
در انتظار از راه رسیدن بهار، خشک می شود.
گر چه سودجویان، سبزه را پیش روی ما، نقاشی می کنند.
ولی می‌دانیم که آن را، در پس پرده، به آتش می کشند.
و عده‌ای هم به اشتباه گٔل‌های بی‌ طراوت مصنوعی، به یکدیگر، هدیه می دهند...
اما همچنان بهار، شرمسار از آمدنش، 
وقتی‌ میهن هنوز، در تصرف جنایت پیشه گان و چپاول گران، می سوزد...
*** 

نسل دانایان در زیر خاک مدفون گشته اند یا در زندان‌ها اسیر، و یا دور از وطن، سرگردان.
آری بهار، در راه نیست،
هنگامی که حتا یک سین هم بر سفره بسیاران،
در سرزمین زرین، یافت نمی‌شود!
و به جای هر سین،
بوی خون و باروت، صدای رنج دردمندان، در فضا و زمان، پر شده است.
باران، تلنگر بر پنجره را فراموش کرده،
پرنده ها دیگر، کنارمان نمی‌‌خوانند،
بهار، از پشت در‌های بسته خانه ها،
در سکوتی غم انگیز، عبور می‌کند،
بی‌ آنکه به یاد بیاوریم،
امید که هرگز، خاموش و خود نگر نمانیم... 
کاسپین ماکان
فروردین ۱۳۹۲


۱۳۹۱ مرداد ۲۰, جمعه

حجاب، اتهام مردان، محکومیت زنان

با توجه به ماه‌های پایانی دولت دهم، حکومت اسلامی برای پایداری بیشتر، دوباره محتاج رأی مردم خواهد بود. پس در اندیشهٔ ساز و کاری دیگر است، تا به ویژه ذهن جوانان شتاب زده را اسیر و منحرف کرده تا به اهداف ضّد انسانی‌ و ضّد میهنی خود که برآیندِ چپاولِ ثروت‌های ملی‌ است، بپردازد.
از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۸۸ یعنی افزون بر سه‌ دهه، متأسفانه فریب دادن مردم، برای رژیم، با وجود جنگی که به راه انداخته بود و نیز رشد باورهای ابلهانه مذهبی‌، کار چندان سختی نبود. حتما خیلی‌‌ها به یاد می‌آورند که تا قبل از دورهٔ آخوند محمد خاتمی، گاهی برای جذب مردم به پای صندوق‌های رأی، حتا با اعلام چند کوپنِ پی‌ در پی‌ و یا افتتاح تعدادی پروژهٔ نیمه کاره، به اصطلاح، موفق به حضور ملت، در صحنه می‌شدند. در دورهٔ هفتم که مردم به ستوه آمده بودند و از طرفی‌ حکومت به واسطه عملیات‌های تروریستی برون مرزی، دخالت‌ها و تهدید‌ها در منطقه، وجه سیاسی بسیار نامناسبی را در دنیا به خود گرفته بود، این جانیان از حیله‌هایی‌ به نام تشکیل دولت اصلاحات برای فرو کشیدن خشم مردم، در داخل و طرح دروغین گفتگوی تمدن ها، در فراسوی مرزها برای سر پوش گذاشتن بر نقض گسترده حقوق بشر، بهره گرفتند، که شوربختانه عملی‌ هم شد.

اما سال ۸۸ وضع کمی‌ متفاوت بود، پس مجبور بودند از روش‌های تازه تری مثل تأیید صلاحیت و رقابت میر حسین موسوی به عنوان گنجشکک اشی مشی‌ با حوضی‌ سبز رنگ و خلاصه چند شب آزاد‌ی سطحی و ابتدایی دادن، که باعث تحریک جوانان میشد، سود جویند تا ماجرا را به مرحله‌ای که میخواهند، برسانند، یعنی "افزایش تعداد رأی دهندگان به حکومت اسلامی"... .
البته صرف نظر از انتخاب کاندیدای مورد نظر ملت، که در حقیقت، فرق چندانی هم نداشت، چرا که حکومت تبهکار اسلامی در راس دولت قرار دارد، بنابراین فرد یک مهره است، حال به فرض محال که نیک‌ باشد، مانند عروسکی میماند فاقد مغز، که سیستم آن را هدایت می‌کند. بدیهیست وقتی‌ خواست مردم جامعه در برابر رهبر یا ولایت مطلقهٔ فقیه بی‌ اعتبار باشد، مسلما دولت، فرمایشی و نمایشی تشکیل میشود. در حقیقت این ساده لوحی صِرف است که افراد جامعه‌ای با داشتن حکومت ولایتی، سی‌ سال، هر بار به امید بهتر شدن اوضاع، بین بد و بدتر یکی‌ را انتخاب کرده و به شکل خودکار رژیم را حمایت کنند! این نکته جای کمی‌ تامل دارد!

به هر جهت تردیدی نیست که به زودی شرایط برای دستگاه حکومتی، کمی‌ پیچیده تر شود. با گذشت ۳ سال از تمام تلخی‌ ها، فشار‌ها و ناکامی ها، امروز جوانان بیشتری نسبت به دو نکته که عبارتند از؛ حقوق خویش و فریبکاری‌های حکومت، آگاه شده‌اند به همین منظور عوامل حکومتی با استفاده از بازوان خود، یعنی "اصلاح طلبان" که من آنها را "فرصت طلبان" خطاب می‌کنم، برای جذب مردم، مقاصد شوم دیگری را در پیش گرفته اند، از جمله "حجاب اختیاری"، که از موضوعات حساس و در عین حال مورد پسند جوانتر‌ها به شمار میرود. با وجود اینکه پوشش‌های غیر عادی و بیجا، خود از مهمترین راه‌های سرکوب زنان است، همچنین یکی‌ از دلایل موثر در عدم برابری و تبعیض جنسیتی محسوب میشود، با این حال طرح این مسئله ''حجاب اختیاری'' از طرف حکومت و توسط بخشی از اپوزیسیون که ساخته و پرداخته حاکمیت است، تنها ترفند تازه ایست تا ضمن سرگرم کردن جوانان نسبت به موضوع و بازی گرفتن چند مهره جدید، در نهایت مشروعیت و بقای بیشتری به دستگاه ضّد بشری خود ببخشند!

اساسا حجاب، یک الزامیست برای زنان، در مقابل مردان! در چنین ایدئولوژی مردان، خطا کار و مجرم شناخته میشوند. اما به جان آنان، این زنان هستند که به اشد مجازات می رسند.
به زبان ساده تر می‌توان گفت؛ حجاب، محکومیتِ زندان برای زنان به لحاظ اتهامی است که به مردان وارد میشود، پس حجاب اوج بی‌ عدالتی نسبت به زنان و توهین مستقیم به مردان است. حال حتا اختیاری نامیدن آن، تنها واپس گرایی و بی خردی محض بوده و شیوهٔ دیگری برای نشر جهالت است. مهم تر آنکه عدم یا اختیاری بودن آن به طور کلی‌ با اساس قوانین اسلامی که تغییر ناپذیر است، تناقض شدید دارد. بنابراین به سادگی‌ می‌توان دریافت که مطرح کردن پوشش اختیاری، صرفاً یک استراتژی بوده که بی‌ شک، تاریخِ مصرف خواهد داشت. مثل تمام وعده‌های سردمداران رژیم اسلامی، که اندک زمانی‌ پس از رسیدن به هدف، فراموش میگردد، و گاه بازگو کردن آن جرم قلمداد میشود! حجاب اختیاری هرگز نمی‌تواند گرانی، فقر، فحشا، دزدی، بیماری و بیشمار مشکلات عمده که مسبب آنها خود حکومت است، را از بین ببرد.
مردم ایران نباید بیش از ۳۳ سال جنایات اسلامی را از یاد ببرند. کشتار خادمان راستین به ایران در آغاز انقلاب جاهلان، سوزاندن مردم در سینما رکس آبادان، قتل عام هم وطنان در کردستان، اعدام صد‌ها آزادی خواه در جریان کودتای شاهرخی، شکنجه، تجاوز و کشتار ده‌ها هزار زندانی سیاسی یا عقیدتی‌، به خاک و خون کشیدن صد‌ها هزار تن‌ از مردم در ایجاد توطئه جنگ با عراق، آسیب‌های غیر قابل جبران یا مرگ سالانه هزاران نفر به خاطر بی‌ کفایتی در مدیریت، نارسایی‌ها و انواع فشار‌ها در جامعه و موارد بی‌انتها که فقط گوشه‌ای از ابتکارات و افتخارات رهبران اسلامیست. در این جا این پرسش به میان می‌‌آید که چگونه می‌توان از این همه فجایع و ویرانی گذشت و در برابر آن سکوت اختیار کرد...!؟
اینک بایستی همگان خود را مجهز به سپر خردمندی کنیم، که من آنرا پیش از این "رزم نوین" نامیدم. خرد برترین راهیست که سرانجام دشمن را به زانو در خواهد آورد و به طور قطع، رزمی که با تکیه بر نیروی اندیشه راه گشاید، بهای کمتری می‌پردازند.
امید است تا ایرانیان به خصوص جوانان از هم اکنون ضمن تحریم انتصابات، در مسیر راه ده‌ها هزار نفر ایرانی‌ که با شجاعت و روشن بینی‌ برای آزادی و بازستانی میهن، جان سپرده اند، گام بردارند و "نه" به حکومت اسلامی را بانگ سر دهند.

زنده باد هوشیاراشن، یاران

کاسپین ماکان
تیر ماه ۱۳۹۱





۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

"بد و بدتر"

"بد و بدتر"

آقای میر حسین موسوی در سال ۸۸ از بیش از دوهزار نفر، به عنوان یکی‌ از چهار کاندید دهمین دورهٔ ریاست به اصطلاح جمهوری، به خاطر حداقل هشت سال خدمات فراوان و خالصانه به حکومت اسلامی، پذیرفته شد!
چگونه است که مردمی با وجود بیش از سه دهه فریب خوردن، همچنان به دنبال بی خردترین، تبهکارترین و جنایتکارترین‌ها می دوند...!؟

با یک نگاه عمیق تر می‌توان به صراحت گفت:
عده زیادی نادانسته به خواست سیه فکران و کوته فکران، عمل کردند و گفتند؛ خوب، بهتر است بین، "بد و بدتر"، "بد" را انتخاب کنیم! اما به فکرشان نرسید که بین "بد و بدتر" هیچ کدام را نخواهند!
در آن صورت اگر فریادشان به جای "یک یا حسین، تا میر حسین"، " نه به حکومت اسلامی " بود و به جای علامت‌های سبز اسلامی، درفش ایران زمین را با همگرائی بالا می‌بردند، امروز برای رسیدن به آزادی، ده‌ها گام به جلو بودیم و شاید پیروزی را با پرداخت بهای کمتری، پیش روی داشتیم...









کاسپین ماکان