جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه

بغض جان کاهی گلوی وطن دوستان را دریده!

هزاران زخم بی‌ علاج بر پشت خسته خاک نشسته... 
بغض جان کاهی گلوی وطن دوستان را دریده... 
اما در عجبم که به صرف زوزهٔ گرگی یا رنگ دغل بازی، عده‌ای شادی کنان، پای بر آن می‌‌کوبند...!

۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه

از مردم دلیر مصر بخواهیم به ایران بیایند و حکومت اسلامی را هم پائین بکشند!


مردم مصر، حدود یک سال بعد از اینکه متوجه اشتباه خود شدند، رایشان را با شهامت پس گرفتند... ولی‌ خیلی‌ مضحک و دردناک هست که مردم ایران پس از گذشت ۳۵ سال دوباره رایشان را به کسانی‌ دادند که بانیان اصلی‌ تمام جنایات ها، غارت‌ها و خلاصه ویرانی ایران بوده و هستند...!

در نتیجه بهتر است تا از مردم دلیر مصر بخواهیم به ایران بیایند و حکومت اسلامی را هم پائین بکشند...!

کاسپین ماکان
 برای بزرگنمایی تصویر، روی آن کلیک کنید

از شماست که بر ماست...!


خاطره کوتاهی از سعید مرتضوی در دفتر کارم و زندان اوین

افرادی به طور محرمانه خبر دادند که به زودی دستگیر و به خاطر افشاگری هایم، محکوم کردن حکومت در سرکوب و اقدامات ضد انسانی، به ویژه رسوا کردن رژیم در قتل ندا، که در رسانه‌‌ها داشتم، به احتمال زیاد کشته خواهم شد. 
و تاکید کردند که باید هر چه زودتر از کشور خارج شوم... ولی‌ تنها چیزی که برایم مهم نبود، زنده ماندن یا مرگم بود... علی رغم اصرار دوستان و فراهم آوردن شرایط خروج، اما پاسخم به آن ها "نه" بود... تا عصر جمعه پنجم تیر ماه ۸۸ ، شبِ هفت ندا، وقتی‌ که آماده شده بودم تا نزد خانواده ندا بروم، از طریق یک دوربین مدار بسته مخفی، متوجه شدم تمام ساختمان ِ محل سکونتم که در انتهای ولنجک قرار داشت، توسط افراد لباس شخصی، محاصره شده است... بماند که چطور وارد خانه و منزل کارم شدند... اما مامورها بعد از کمی‌ جستجو بیسیم زدند و عدّه دیگری وارد شدند، سعید مرتضوی و دو نفر دیگر... مرتضوی هیچ چیز نمی‌گفت. فقط به جملات فرمانده عملیات گوش می کرد، بعد با تکبّر نگاهی‌ به اطراف انداخت و بگذریم که چه موارد دیگری پش آمد... خلاصه به دستور وی همه حاصل زندگی ام را به ارزش مادی نزدیک به یک میلیارد تومان و ارزش معنوی غیر قابل تصور و بازگشت، جمع آوری و مصادره گردید و هیچگاه به غیر از اتومبیلم هیچ چیز را بازنگرداندند... 

دقایقی بعد خود را در زندان اوین، که فاصله خیلی‌ کوتاهی‌ با منزلم داشت، یافتم... پس از اتفاقات دیگری که در آنجا افتاد، من را به بند ۳۵۰ به سلول انفرادی شماره ۳۴ منتقل کردند... در روز های نخستِ بازداشتم، سعید مرتضوی و علی‌اکبر حیدری فرد به عنوان بازپرس پرونده، در بعضی از جلساتِ به قول خودشان غیر بازجویی حاضر می شدند و می گفتند مسئله کشته شدن ندا و گفتگوهای من با رسانه‌ها، به نظام ضربه غیر قابل جبرانی وارد کرده است! منظور آن ها در واقع این بود که من با رسوا کردنشان در رسانه‌ها مانع شدم تا در این رابطه سناریو سازی قابل پذیرشی داشته باشند... و خیلی چیزهای دیگر... به هر حال به حساب آن ها، من به دلیل توهین به مقام رهبری، دولت و مقدسات نظام اسلامی، تهیه گزارشات تصویری و نوشتاری از تظاهرات، مصاحبه با رسانه‌‌های بیگانه، تبانی و جاسوسی و ... ، ۴ بار اعدام داشتم! البته به حساب خودم ۵ بار می شد! چون آن ها مدارک و شواهدی مبنی بر تغییر دینم هم به زردشتی در اختیار داشتند، که سهواً در جرائمم مطرح نشده بود. در یکی از آخرین بازپرسی ها، سعید مرتضوی به من گفت؛ که اگر این اتفاقات هم پیش نمی آمد، ما تو را جلب می کردیم! البته وی توضیح زیادی نداد ولی گویا منظور او به خاطر فعالیت های پیشینم بود... 
خلاصه این شرایط برابر شد با افشای جریان کهریزک و نقش مرتضوی در آن... فکر می‌کنم همین موضوع باعث شد که او و معاونش، حیدری فرد و حتا بازجوهایم، از پرونده من کنار گذاشته شوند... سرانجام پس از گذشت بیش از یک ماه به طور کل ماجرای پرونده من عوض شد... اگر نه، کشته شدنم در همان زندان، قطعی بود... چراکه بار‌ها گفتند که اعدامم خواهند کرد...! تمام شکنجه‌ای که به ویژه از نظر روحی شدم و غیر قابل وصف است، از طرف مرتضوی و گروهش بود...!
اکنون در برابر همه جنایات و اقدامات ضّد انسانی‌ این مزدور نسبت به فعالین و دلسوزان جامعه، حکم دادگاه رژیم معادل یک برگه جریمه رانندگی‌ اعلام شده است!

آیا این حکم، شما را به یاد میر حسین موسوی نمی‌‌اندازد..!؟ که پس از هزاران قتل و مشارکت در کشتار زندانیان در دهه شصت، همچنین سال‌ها سکوت و بی‌اعتنایی درباره مردم، یک باره با حکم بی‌ خردانه مردمی (و البته نقش اصلاح طللبان و حافظان حکومت) به یک ناجی و قهرمان مبدل میشود...! 
بنابراین از بسیاری از شماست که متاسفانه بر ماست...!

کاسپین ماکان
تیرماه ۹۲




۱۳۹۲ خرداد ۲۹, چهارشنبه

The secret of love / راز عشق


The secret of love

Once again, my heart is heavy
As if she is still waiting
Love is not about the past nor the future
It has no beginning and no end

***

Your heart full of kindness, takes over my existence
It was with you when I could taste how it was to become better yet,
My young heart has been perishing since you are gone
With your departure,
A deep scar has decorated my soul
And this burning wound, will always remain with me
What's left from the past is a Spring that looks more like Autumn
I have a deep desire to leave it all
As I will only be truly free when I kiss the face of death...

" Caspian Makan "



برای ندا ...



"راز عشق"

دلم گرفته دوباره
انگار هنوز منتظره
عشق که دیروز و فردایی نداره
آغاز و پایانی نداره
* * *
قلب آکنده از مهرت، سراسر وجودم
طعم بهتر بودن را با تو چشیدم اما
در فراغت، فرسود، دل جوانم
با رفتن تو ، زخم عمیقی به جان نقش بست
که سوزش این زخم، یادگار ماندگار توست
از گذشته خزونی در بهاران پیش رو مانده
اکنون شوق جان سپردن دارم
آنگاه آزادم که بوسه بر سیمای مرگ نهم

" کاسپین ماکان "

یادواره ندا آقا سلطان و جان دادگان راه آزادی

یادواره ندا آقا سلطان و جان دادگان راه آزادی

مراسم گٔل ریزان و نواختن موسیقی کنار درختان ندا و سهراب، توسط هم میهنان نیک‌ مقیم شهر تورنتو در کانادا
پپنجشنبه، ۲۰ ژوئن، ساعت ۷ عصر در منطقه نورث یورک، پشت کتابخانه شهرداری ( Beecroft Road )

برای آگاهی‌ بیشتر: Shahram Cell 905-599 3355




۱۳۹۲ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

گورستان جنوب تهران(بهشت زهرا)، قطعه ۲۵۷

بدون تردید آن هایی که باید به خاطر سال ها جنایت و خیانت به ایران و مردم، مجازات شوند، افرادی مانند؛ "روحانی" و تمام سرکرده‌های حکومت اسلامی اند، نه ده‌ها هزار نفری که به خاطر آزادی جویی و ابراز عقیده، امروز زیر خاک استخوان‌هایشان پوسیده، یا در زندان‌ها یا آواره غربت هستند و یا زیر فشارهای گوناگون ‌خم شده اند...! آن وقت عده زیادی نه تنها اعتراض نمی کنند، بلکه با رأی سبز و بنفشِ خود، ولایت فقیه و عامل نگون بختی‌ها را تائید و نماینده او را ستایش می کنند...!
کاسپین ماکان

قطعه ۲۵۷ - ۳۱ خرداد ۱۳۸۸

۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

فراخوان چهارمین سالروز قتل ندا آقاسلطان

***فوری*** اطلاع رسانی کنید.



مراسم چهارمین سالگرد قتل جاوید نام "ندا آقا سلطان" و کشته شدگان در گورستان جنوب تهران (بهشت زهرا)، قطعه ۲۵۷، ردیف ۴۱، شماره ۳۲ ساعت ۵ بعدازظهر برپا میگردد.

با حضور خود و تقدیم شاخه گلی‌، ضمن همدردی با بازماندگان، یاد سمبل آزادی خواهی‌ و شجاعت ندای ایران و دیگر جان دادگان و حافظان میهن، به ویژه در رستاخیز مردمی ۸۸ با آزادی‌خواهی در برابر حکومت اسلامی، گرامی‌ بداریم.

کانادا- تورنتو، در منطقه نورث یورک، مقابل شهرداری، در کنار درختان ندا و سهراب / پنجشنبه، ۳۰ ماه جون، ساعت ۷ بعدازظهر.

پیکارجویان و هم میهنان برون مرز، چنانچه برنامه‌ای داشته یا امکان تدارک آن را دارند، تقاضا میگردد برای اطلاع رسانی بیشتر و افزودن به این فراخوان، به صفحه "۳۰ خرداد روز جهانی‌ ندا" اعلام فرمائید.
کاسپین ماکان



 

۳۰ خرداد، برابر با بیستم ژوئن؛ روز جهانی ندا

۱۳۹۲ خرداد ۲۵, شنبه

طرح جدید پرچم ملایان


"طرح جدید پرچم ملایان"

فریب سبز و بنفش حکومت ضّد انسانی‌ و مشارکت جمعیّتی خائن یا بی‌ خرد، بار دیگر، ادامه ویرانی ایران را تضمین کرد!


هنوز دیر نیست، رأی خود را پس بگیرید!

 ((( هنوز دیر نیست، رأی خود را پس بگیرید! )))
اگر درک می‌کنید با روی کار آمدن یک مهره دست آموز جدید، هیچ گونه تغییری در شرایط وخیم مردم و روبه زوال میهن، پدید نخواهد آمد، چرا که ریشه آنها، تمامیت حکومت اسلامیست.

مطمئن باشید که هنوز دیر نیست! کافیست که سبز و بنفش را رها کنید، با خیزشی نوین رأی خود را پس بگیرید و [ ایران را نجات دهید ].

کاسپین ماکان

۱۳۹۲ خرداد ۲۴, جمعه

چشمان خردمند ندا و شجاعت خانواده آقاسلطان، برای سرنگونی حکومت اسلامی کافی‌ است...!

چشمان خردمند ندا و شجاعت خانواده آقا سلطان، برای سرنگونی حکومت اسلامی کافی‌ است...!



مادر ندا:
هیچ یک از ٤ نفر اعضای خانواده ما در انتخابات شرکت نخواهند کرد!

پدر ندا:
علی آقا سلطان، در برنامه نوبت شما تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی گفت: 
"ما رای ندادیم. وقتی جمهوری اسلامی جگرگوشه من را می‌کشد، من چطور می‌توانم رای دهم؟ عاقلانه نمی‌بینم که پدر مادران داغدیدگان، بقیه را به رای دادن دعوت کنند. حتی اگر ندا هم کشته نمی شد، رای نمی دادم.

خواهر ندا:
ما هنوز چشمهای باز مونده ندا ، خون ريخته شده كف خيابون رو فراموش نكرديم كه بخواهيم از كسی طرفداری كنيم و به كسی رای دهيم. ما به هيچ كس رای نداده و رای ما روزی به كسی خواهد بود كه وجود آن را داشته باشد كه اعلام كند قاتل اين بچه های بی گناه چه كسی بوده و انتقام آن ها را بگيرد، كه انتظار چنين چيزی از آدم هايی كه از فيلتر شورای نگهبان رد شده باشند محال است.

*** ندا بارها گفت؛ که افتخار می کند که هیچ وقت شناسنامه اش را با رای دادن به حکومت جنایتکاران آلوده نکرده است...!

کاسپین ماکان
خرداد ۹۲

اعلام نتایج انتخابات و آغاز ... ؟!

اعلام نتایج انتخابات:


پیشاپیش به جماعت نادانی که با آراء خود، پایداری نامبارک حکومت جنایتکاران و چپاولگران را برای چند سال دیگر اعتبار بخشیدند تبریک میگویم، این دسته از افراد، کارشان را برای هدر دادن بهترین موقعیت شکست رژیم، خیلی‌ خوب انجام دادند، واقعا خسته نباشند، خیلی‌ بیشتر از جیره خواران و عوامل حکومتی، تلاش کردند...!

راستی‌، اصلا مهم نیست که چه کسی‌ به عنوان مجری ماشین آدمکشی و ویرانی ایران انتخاب خواهد شد، چون کاندیدا‌ها فرقی‌ با هم ندارند، آن ها به یک اندازه ابله و خیانت کارند.

کاسپین ماکان
خرداد ۹۲

"آنان که ظلم و بی‌ حرمتی را به خود می‌‌ستایند"

"آنان که ظلم و بی‌ حرمتی را به خود می‌‌ستایند"


شوربختانه بسیاری از زنان، به حکومتی رأی می‌‌دهند که؛ حق کاندید شدن را از آنها، به جرم زن بودن گرفته است!
در آن جامعه زن‌ها به عنوان انسان در مقام نخست قرار ندارند!
اگر یه زن، توسط مردی کشته شود، مجازات قاتل، چون یک زن را کشته، قتل محسوب نمی‌شود!
شهادت آنها به طور قانونی نصف است!
امکان گرفتن بسیاری از شغل‌ها را ندارند!
در فعالیت‌های اجتماعی و حتا تحصیلی‌ محدودیت دارند!
خوردن، پوشیدن و خصوصی‌ترین مسائل آنها توسط حاکمیت معیّن می‌شود!
و صد‌ها تبعیض اهانت آمیز دیگر... که مسلما فقط متوجه زنان نیست، بلکه توهین آشکار به مردان نیز هست...! 
حال در تعجبم که این گروه انبوه از مردم ایران، با چه انگیزه‌ای نه تنها به این همه نابرابری اعتراض نمیکنند، بلکه بر علیه خود و دیگران، "رژیم ضّد انسانی‌" را تایید میکنند...!؟

کاسپین ماکان
خرداد ۹۲