چگونه میتوان از حقوق انسان، به ویژه مبارزه با آپرتاید جنسی... و بیشمار خواستهای مدنی و حتی اولیهٔ افراد، و بطور کلی "اصلاحات"، در حکومت اسلامی سخن گفت، در حالی که بدیهیست، جنایت و سرکوب، ذات اسلام است!؟
کجایند اسلام گرایانی که میپنداشتند؛ راه سعادت و آزادی در حاکمیت اسلام بوده و بایستی برای جستجو و حصول آن، تنها راه آقای خمینی دجال، که همانا اهداف اسلامی بوده را، پیمود...!؟
میتوان بسیاری از اینان، از جمله رهبران اصلاحات و برخی از سردمداران و بانیان تشکیل حکومت را در زیر خاک یافته و یا در غربتی، فرسنگها دور از وطن دید و در این سرانجام نیز، عدهای هم لابه لای دندانها یا درون معده رژیم سی و دوساله نمایان هستند...!
رژیمی که به خود و پرورش یافتگانش، رحم نمیکند، چطور میتوان انتظار همسویی با حقوق مردم، و مروّت با آنان را داشت...!؟
همواره تاریخ ثابت کرده است، که استبداد مذاهب، جز عقب ماندگی، سؤ استفاده و کشتار انسانها هیچ ارمغانی را به دنبال نداشته است.اکنون امید است در رخداد رنسانس در جوامع اسلام زده، بسیاران به بینش و خرد افزون دست یابند تا پس از آن، عقاید و هر گونه ایدئولژی خود را درشخصی ترین لایههای درونی خویش، فقط برای خود نگهدارند... !
بدانیم که این دانستگی، کلید رهایی و آزادگیست.
راز شکست دشمن، گذر از دیوارهای نادانی و اطاعت کور است و امروز چشم امیدمان به خردمندی و شجاعت فرزندان ایران زمین است... .
دختران و زنانی که همواره مایهٔ مباهات میهن هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر